پيام
+
باران...<br>سه شنبه...<br>مسجد جمكران...<br>دم غروب...<br>دارم به بوي پيرهنت فکر مي کنم<br>

* هاتف *
91/2/26
*هور*
مستي نه از پياله نه از خم شروع شد .. از جاده ي سه شنبه شب قم شروع شد!
*كربلايي*
آيينه خيره شد به من و من به آيينه ....آن قدر خيره شد که تبسم شروع شد
محمد_عابديني
در سجده توبه کردم و پايان گرفت کار / تا گفتم السلام عليکم شروع شد!
*كربلايي*
*دارم به بوي پيرهنت فکر مي کنم*