کربلایی |
خیلی دلم برات تنگیده کاش میشد کمی با ما راه بیایی افسوس وصد افسوس گذشت یا ما را طاقت دوری نیست یا تورا طاقت دیدار نیست نمی خواهی کمی مهربان شوی تو که مهربان ترین ها در کنارت هستندچرا؟ آخر نمیشود یک شب جمعه هم مارا تحمل کنی؟ از بس دندان روی جیگر گذاشته ام این شدم!!! دیگر نه دندانی مانده ونه جیگری!!! گفتم که بدانی خود دانی!!! [ سه شنبه 91/3/23 ] [ 9:56 صبح ] [ کربلایی ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |