لَقَدْ کانَ فِى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُوْلِى الْأَلْبابِ ... (یوسف/ 111)
به راستى در سرگذشت آنان، براى خردمندان عبرتى است.
نهضت مقدّس سیّدالشهداء علیه السلام آمیزهاى از عشق، عرفان، حماسه و ایثار است. این نهضت پرشکوه تجلّى فرهنگِ ناب اسلامى است؛ و براى همه و همیشه عبرت و اسوه است. عاشورا در پهنه تاریخ بشر، گسترده است. از آدم علیه السلام تا خاتم صلى الله علیه و آله و سلم و تا مهدى علیه السلام، بر حسین علیه السلام و خاندان و یارانش گریستهاند، و بر حماسه و ایثار و اخلاصشان درود گفتهاند.
سال شصت هجرى بود. شش دهه از هجرت آخرین پیغامبر الهى، که حسین علیه السلام درسآموز مکتب او بود، مىگذشت. او مىدید جامعه و ارزشهایى را که جَدّ بزرگوارش بنیان نهاده بود، چگونه رفته رفته رو به تباهى و ویرانى مىرود، و آداب و سنن جاهلى دوباره جان مىگیرد. در این هنگام بود که طاغوت بنىامیه، معاویه فرزند بوسفیان، به هلاکت رسید، و عالَمى از شرّ او آسود. اما فرزند پلیدش به جاى او نشست و گستاخانه جاهلان و جلّادان بنىامیّه را به تعقیب حسین علیه السلام روانه کرد، تا این آخرین سنگر مقاومت را درهم بشکند. امام چارهاى جز هجرت از مدینه جدّش ندید. راهى مکّه شد، سرزمین وحى. اما در آنجا نیز وى را آرام نگذاشتند. سرانجام با دعوتهاى مکرّر مردم کوفه، و براى پاسداشت حرمت کعبه، از آن سرزمین گام بیرون نهاد. آنان که پیام حسین علیه السلام را شنیده و هدف عالى او را دریافته بودند، همراه او شدند و در رکابش رفتند و رفتند تا به سرزمین موعود رسیدند: کربلا...................................